قبل از تولید هر محصولی باید کارهایی در راستای شناسایی بازار و مشتریان انجام بشه. این قانون کلی برای تمام محصولات وجود داره، اما بین این محصولات شاید بشه برای نرمافزارها یا بطور خاصتر، نرمافزارهای اینترنتی، حساب دیگهای باز کرد چون رواج خیلی بیشتری دارن. به این محصولات اصطلاحا میگن SaaS که مخفف عبارت Software as a Service و به معنی “نرمافزار به عنوان خدمات” هست.
کاربران چجوری قراره با نرمافزار من آشنا بشن؟
- باید کاربرانِ نرمافزار خودتون رو از قبل مشخص و دستهبندی کنید. ببینید آیا راهی وجود داره که با کمترین هزینه، کاربران رو با نرمافزار آشنا کنید؟
- چطوری میشه شلوغکاری راه انداخت تا توجه مردم به سمت ما جلب بشه؟ مثلا با تکنیکهای روابط عمومی(PR)، روی قشر خاصی از مردم تمرکز کنیم و متناسب با مشخصات اونها جریانی رو راه بندازیم تا متوجه ما بشن.
- چطور میشه با کمترین هزینه، ترافیک اولیه نرمافزار رو فراهم کرد؟ مثلا، با استفاده از نتایج بدست اومده از بخش بازاریابی و کسانی که استفاده از نرمافزار رو کنار گذاشتن و دلایل اونها، قبل از اینکه دیر بشه، تغییرات لازم رو در نرمافزار اعمال کنیم.
- آیا راهی هست که از ترافیک بقیه استفاده کنیم؟ مثلا با یک نفر که تجربهش از شما بیشتره و محصول خوب و جذابتری هم داره، شریک بشیم و ازش (سوء!) استفاده کنیم.
آیا هنوز عواملی وجود دارن که کاربر رو از ادامه استفاده از نرمافزار منصرف میکنن؟
- هنگام ورود افراد به حساب کاربری، برای ایجاد فضای اطمینان باید اطلاعات محرمانه درخواستی، به حداقل ممکن برسن.
- تو هر جای نرمافزار، کاربر نباید بلاتکلیف بمونه و ندونه که حالا باید چیکار کنه. باید راهنماییها و دستورالعملهای کافی برای ادامه استفاده از نرمافزار در هر مرحله وجود داشته باشه.
در اولین تعامل کاربر با محصول باید با ویژگی ها یا اتفاق خاصی مواجه بشه که اون رو به وجد بیاره و مشتاق به استفاده از محصول بشه.
- آیا این اتفاق حداقل در دو – سه تعاملِ اول کاربر با نرمافزار میافته؟
- آیا همه کاربران قراره هر دفعه که وارد نرمافزار میشن این اتفاقات رو تجربه کنن؟
چه ویژگیهایی، اشتیاق کافی برای بازگشت کاربران به استفاده از نرمافزار رو ایجاد میکنن؟
- تحقیق کنید اونهایی که نرمافزار رو کنار گذاشتن، چرا این کار رو کردن؟
- برنامهای بچینید برای برقراری یک ارتباط دوستانه با کاربران، بدون اینکه حرفی از محصول در میون باشه.
اینها مسائل کلی و مشترکی بود که برای خیلیها پیش میاد. اما اگه دارید با مدلهای خاصتری مثل فریمیوم کار میکنید یا سروکارتون با شبکههای اجتماعیه، چند تا نکته ی دیگه هم هست که باید مد نظر قرار بدین و از بحث این مطلب خارجه.
اگه برای رفع این مسائل، هیچی به ذهنتون نمیرسه و ایدهای ندارید، بهتره قبل از راهاندازی (Launch) محصول، کمی بیشتر فکر کنید. نمیگم باید برای تمام اینها راه حل مشخصی داشته باشید اما حداقل باید ایدههای کلی برای آزمون و خطا در ذهنتون بچرخه.
عنوان این مطلب، کارهایی بود که باید قبل از راهاندازی انجام بشه اما نمیدونم متوجه شدید یا نه، که بیشتر از اینکه کاری انجام بدید، در واقع باید فکر کنید … به کاربران و نیازهاشون. خلاصهش اینه که باید خودتون رو جای یک کاربر قرار بدید و از دید اونها به محصول خودتون نگاه کنید.
موفق باشید.