شاید تصور عامه مردم برای شروع یک کسب و کار این باشه که باید در اون زمینه از قبل، اطلاعات داشته باشن تا شانس موفقیتشون افزایش پیدا کنه اما جالبه بدونید، نداشتن پیشزمینه علمی یا تجربی در زمینهی مورد نظر، در عین حال میتونه یک مزیت خیلی بزرگ محسوب بشه.
نداشتن تجربه در یک زمینه، احتمال اینکه فرد، شرایط و سنتهای موجود در اون زمینه رو به چالش بکشه، افزایش میده، به جای اینکه اونها رو به راحتی قبول کنه. کسی که سالها در یک سیستم بوده و بهش عادت کرده، فکر میکنه بهترین حالت برای اون سیستم همینه که هست چون حاصل تجربهی افراد قبلیه و اگه قرار بود بهتر بشه قطعا قبل از اون، کس دیگهای تغییر مورد نظر رو اعمال میکرد، پس اصلا زحمت فکر کردن به مشکلات سیستم موجود رو به خودش نمیده.
نداشتن پیشزمینه ی قبلی به معنی اینه که شما از یک بُعد تازه و نو به قضیه نگاه میکنید.
به عنوان مثال “Richard Branson” مؤسس Virgin Group قبل از اینکه Virgin AirLines رو راهاندازی کنه، هیچ تجربهای در این زمینه نداشت. همونطور که “Elon Musk” قبل از راهاندازی Tesla، با ماشینها و قبل از راهاندازی SpaceX با فضانوردی، سر و کار و پیشزمینه نداشت.
مهمتر از همه اینه که شما بازار و مخاطبین کسبوکارتون رو بشناسید، دربارهی نیازهای اونها و اینکه در حال حاضر چجوری دارن برطرف میشن، از طریق مصاحبهی رو در رو، پرسشنامههای آنلاین یا جستجو در اینترنت، تحقیق کنید. حالا با استفاده از دیدی تازه و از بالا که نسبت به اون زمینه دارید، باید راجع به اینکه چطور میشه راه حل موجود رو در جهت بهبود اون به چالش بکشید، فکر کنید.
در ضمن، هر کس در زندگی خودش در زمینهای تجربه کسب میکنه، پس شما با دانشی که از یک زمینهی متفاوت دارید میتونید ایدههای نو وارد زمینهی جدید کنید.
کاری که باید بکنید اینه که همه چیز رو در مسیر یاد بگیرید و متناسب با نتایجی که از به چالش کشیدن شرایط موجود بدست میارید، بهترین تیم رو بسازید.
بهتون پیشنهاد می کنم حتما مقاله شجاعت مهمترین عامل شروع یک کسب وکار را مطالعه کنید.